آرتین عزیزمآرتین عزیزم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه سن داره
آراد عزيزمآراد عزيزم، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره

مادرانه

دلبندم، بند بند دلت را به خدايى بسپار كه بيشتر از من هوايت را دارد....

تولد بابا

  .همسر عزیزم امروز رو هم با هم آغاز کردیم، روزی رو که می دونستی خیلی وقت بود منتظر بودم یه بار دیگه با تو باشم ... و خوشحالم که تو رو در کنارم دارم و بیشتر از هر روزی با هم هستیم ... حس با تو بودن و لذت احساس شیرین دوست داشتنت منو می بره به اون دنیایی که می گم با تو بهش رسیدم . امروز که وقتش شده، نمی دونم باید از چی بگم، از کجا شروع کنم و تا کجا برم. امروز دلم می خواست می شد همه ی احساسم رو یکجا تقدیمت کنم. دلم می خواست برات بگم از همه ی اونی که تو دلم برای تو هست. یه شاخه گل رُز تو دستم بگیرم و صبح وقتی از خواب پا میشی بالا سرت باشم، چشمام تا وقتی چشای خوشگلت رو باز می کنی به چشات باشه، و وقتی آفتاب چشمات طلوع کرد با بوسیدن...
27 آبان 1392

یازده ماهگیت مبارک آرتینم

  این روزها مدام یاد سال گذشته می افتم ، همش پیش خودم میگم پارسال این موقع چقدر منتظر اومدن آرتین بودم و هر روز نگرانتر از روز قبل. مخصوصا زمانی هایی که باید میرفتم مطب برای چکاپ. الان که فکر میکنم پیش خودم میگم چقدر الکی خودمو اذیت میکردم گاهی هم استرسم به مصطفی منتقل میشد. قبل از اینکه این وبلاگ رو درست کنم تصمیم داشتم یه وبلاگ درست کنم برای تو آرتینم و توی اولین پستش بنویسم که قبل از تو یه نی نی کوچولوی دیگه ای چند ماهی مهمونه دلم بود اما خب خواست خدا نبود و پیشمون نموند، تا بدونی تمام نگرانی ها و استرسهایی که داشتم از اون بابت بوده. ولی بعدا منصرف شدم و تصمیم گرفتم زمانی که یکسال از تولدت گذشت برات بنویسم و چون میدونم تو جشن تولدت ...
12 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مادرانه می باشد